بدون عنوان
قبل ظهر ب سمت شاهچراغ حرکت کردیم شمت
اهم مریض شدی و قبل زیارت مجبور شدیم بریم دکتر بگذریم ک چقدر بخاطر امپول گریه کردی خلاصه بعد زیارت رفتیم رستوران برای ناهار و بعدم رفتیم هتل استراحت کردیم البته فقط یک ساعت بعد اون رفتیم بازار وکیل خرید کردیم بعذم حرکت کردیم سمت سعدی شما تو راه خوابیدی من و بابا کلی عکس انداختیم اجی عطیه تماس گرفت قرار گذاشتیم بزا شب تو شهر بازی وقتی رسیدیم سعذی بیدار شدی و رفتیم داخل
اینجا باهام قهر کردی ک چرا مونوپتو بهت نمیدم همه عکسارو خودت بندازی فدات شم
شب با هزار بدبختی مجتمع زیتونو پیدا کردبم کلی با نرگس و نازنین بازی کردی من ک هلاک شدم انقدر کارتتو شارژ کردم بعدم با باب اسفنجی عکس انداختی
شام هم تو همون فست فود پیتزا خوردیم ک شما کل مواد پیتزاتو ریختی زیر پات البته ما اخرش متوجه شدیم
خلاضه بهد خداحافظی برگشتیم عتل قرار شد صبح برین خ اجی برای ناهارم بریم تخت جمشید از اونورم حرکت کنیم سمت مشهد