و اما مشهد شهر عشق
تو راه شیراز ب مشهد جاذشو خیلی ذوست داشتم با اینکه همش بیابون بود و خیلی طولانی18 ساعت اما ارامشبخش بود وزود گذشت فکر کنم 11 بود ک رسیدیم رفتیم هتل الزهرا تو شرق زیست بابایی چون خسته بود بعذ شام خوابید اما من رفتم حرم قزبونش برم ک عاشقشم مامن ازامشمه فرداش 3 تایی رفتیم
بعد اون رفتیم الماس شزق و بازارهای دیگه اینم عکسی ک تو الماس شرق انداختیم هر جی بهت گفتیم مثل بابا لباس سورمه ای بپوش قبول نکردی میگفتی میخوام همرنگ لباس مامانی باشه بالاخره مجبور شدن از شعبه دیگشون بیارن
بعد اون رفتیم طرقبه بعذم رستوران شاندیز قرارگاه من و بابا تو نامزدی حسین شیشلیگی ک غذاهاش عالیه
خلاصه تو این 2روز کلی جاها رفتیم و روز دوم حرکت کردیم ب سمت ساری و بهترین سفرمون در شب عید غدیر ب پایان رسید و ممنون از بابایی مهربون بابت این سفر ک بهترین هدیه بود دوستتون دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی