واااااااااااااااااااااااااااای
سلام نفسم الهی مامان قربونت بره این عکس اولین دقیقه نشستنته شما هم همراه مامان کلی خوشهالی و بیشتر متعجب ...
نویسنده :
سیده زهرا علی نژاد
12:34
اولین محرم
بهم خوردن جشن ختنه سوران در 4 ماهگی
سلام عزیز دلم قراره برات جشن ختنه سوران بگیریم من و بابا رفتیم دنبال کارای جشن کارت وسفارش گوسفند کیک و شیرینی.مادری 1 لباس خیلی قشنگم برات خرید فردای اونروزم کارتو نوشتم و پخش کردم و خلاصه همه چیز اماده بود اما . . . اشپز اومد برای اماده کردن کباب که خبر رسید عموی پدرجون فوت شدند و جشن شما متاسفانه عقب افتاد اینهمه خرید از بین رفت
نویسنده :
سیده زهرا علی نژاد
12:31
رفتن به رامسر
وقتی 3 ماهت بود من شما و مادری به همراه خانواده خاله عسل و دایی جون رفتیم ابگرم و رامسر بابایی نبود چون مرخصی نداشت ولی برای 2 هفته دیگه قول داد بریم سفر 2 روزه و خوبی بود ...
نویسنده :
سیده زهرا علی نژاد
12:22
اولین روزای راه رفتن با روروک
اینجا شما وبابایی تو امامزاده محل
عکس 80 روزگی
رفتن به جاده کیاسر
وقتی 75 روزه بودی به همراه عمه سکینه اینا رفتیم سمت جاده کیاسر بعد سلیم بهرام 1 رودخونه بود که خیلی قشنگ بود بخاطر دایی محمد کسی نمیتونست داخل اب برهولی بالاخره رفتیم و خیس اب شدیم البته شما داخل اب نیومدی فقط بابا پاهای کوجیکتو به اب زد اینم عکسش ...
نویسنده :
سیده زهرا علی نژاد
12:16