بدون عنوان
دل تنگ تر از هر شب و هر روز شدم من
بی مهر تو شمع پر از سوز شدم من
تقدیر مرا بی سرو سامانو سپر کرد
سخت است که دیذار رود تا به قیامت
رویاست تو از این در ایی بسلامت
سلام مامانی دیدی چطور عزیزمون رفت همیشه میگفتی {عدید بدل عمه شغی}عزیز بغلم کن بریم عمه صغری.حسن خاطراتش یادم نمیره همیشه خونمون بود 1لحظه اروم و قرار ندارم دلم تنگه براش خیلی زود و ناگهانی رفت بعدا برات مینویسم الاندل و دستم یارای نوشتن نداره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی