مریضی بابایی
سلام مامانی خوبی؟دیروز بابایی مریض شد قرار بود بریم دکتر که گفت بهتره ولی ساعت ٥ حالش بد شد من که بودم دانشگاه مامان جونم که از تو مراقبت میکرد بابا با عمه رفت سرم و امپول گرفت قبل اومدنش من رسیدم خونه سرم وصل کرد و خوابید الهی بمیرم یسره تب و لرز داره براش دعا کن مامانی بعد اینکه سرمشو کشیدم نیم ساعت بعدش ابمیوه و سوپ بهش دادم ٩ بیدارش کردم شام و قرصشو خورد و خوابید خیس عرق بود طفلی شمام یسره جیغ میکشیدی بابایی سرش درد میکرد بردمت خونه همسایه ١ساعت بعد اومدی بعد شام وقتی خوابیدی من درسامو خوندم تا ٢ بیدار بودم اگه بابایی چیزی خواست خواب نباشم ٢ تا ٤ خوابیدم بیدار شدم بابایی که رفت سرکار ٧ خوابیدم ولی تو وروجک بیدارم کردی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی