روزهای بد
سلام مامانی خوبی؟
چند روزیه به وبلاگت سر نزدم حالم خیلی بد بود شمام مریض شدی تب شدید داشتی کی میشه که تابستون بیاد و مریضیت کات شه الهی قربونت برم.
فردای اونروز که بابا مریض شد منم افتادم رفتم دکتر ولی 2 روز بعد حالم خیلی بد شد بابایی و مامان جون تا صبح بالای سرم نشستند شمام از ساعت 2 اومدی دیدی من نمیتونم شیر بدم بالشتو گذاشتی رو پات به من میگفتی بیام رو پات تا منو بخوابونی دورت بگردم که انقد به فکر مامانی الان 1 هفته گذشته و من یخورده بهترم امیدوارم شمام خوب خوب شی اخه شبا همیشه گریه میکنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی