شب یلدا منزل دایی جون مرتضی
سلام عزیز دل مامان ببخشید زیاد نمیام تو وبلاگت اخه نزدیک امتحاناست زیاد وقت ندارمفداتشم.امشب همگی خاله ها و دایی اینا بودیم منزل دایی جون مرتضی خیلی خوش گذشت شمام یسره بغل دایی جون مصطفی بودی که عاشقشیبعد شام کتک بازی کردیم که شما انقدر گریه کردی و جیغ کشیدی من بازی نکردم درست و حسابی اخه خیلی دل نازکی قربونت برم بعد بازی هم نوبت تنقلات رسید خلاصه تا 12 بودیم و بعدش اومدیم خونه.
اینم عکسات بغل دایی جون اینم بگم که مامانی داداش نداره ذایی جونیا دایی جفتمونن من باهات شریک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی